زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

ایمان (پژوهشکده‌باقرالعلوم)






ایمان یکی از واژه‌های اساسی قرآن به معنای اطمینان و آرامش، از اصطلاحات علم کلام و تفسیر است. در قرآن آیات زیادی به ضرورت، آثار و موانع ایمان اشاره کرده است. از نظر اشاعره، ایمان تصدیق قلبی است و عمل دخالتی در مفهوم آن ندارد ولی در نظر معتزله عمل، جزئی از ایمان و تارک عمل و مرتکب گناه کبیره از جرگه مومنان خارج شده و فاسق محسوب می‌شود. در نظر علمای شیعه حقیقت ایمان، معرفت قلبی است. برخی از متکلمین ایمان را قابل زیاد شدن می‌دانند و برخی نمی‌دانند. مهمترین اصول ایمان عبارتند از ایمان به خدا، معاد، کتاب آسمانی، پیامبران و فرشتگان.


۱ - معنای لغوی



ایمان مصدر باب افعال، از ریشه «ا- م- ن» به معنای ایجاد اطمینان و آرامش در قلب خویش یا دیگری است. تصدیق کردن خبر کسی بر اثر اطمینان یافتن از صحت و عدم کذب آن، و از بین رفتن ترس، اضطراب و وحشت از دیگر معانی کاربردی آن است دستیابی انسان به آرامش و اطمینان با اعتقاد به خدا و تصدیق او احتمالًا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم ایمان‌ بوده است

۲ - آیات قرآن



مشتقات «امن» نزدیک به ۹۰۰ بار در قرآن به کار رفته است
[۴] عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص۱۰۳- ۱۱۸، قاهرة، دارالکتب المصریة، ۱۳۶۴ ق.
که موارد فراوانی در ساختار باب «اِفعال» و با عبارت: «الذین آمنوا» است. مراد از این گروه در بیشتر موارد مسلمانان‌اند، اگر چه گاهی بر متدینان ادیان دیگر مانند یهودیان و مسیحیان نیز اطلاق شده است.
آیاتی را که به موضوع ایمان پرداخته است، می‌توان در چند گروه دسته‌بندی کرد: برخی از آنها ضرورت ایمان و نقش آن را در حیات دنیوی و اخروی به یاد آورده است. دسته‌ای دیگر ویژگی‌های مؤمنان را بازگو کرده و شماری به پیامدهای بی‌ایمانی پرداخته است. در گروهی از آیات نیز مقوّمات، متعلقات آثار و موانع؛ ایمان آمده ‌است. در چند جا نیز ایمان بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه به دلبستگی کافران به عقاید باطل خویش اشاره دارد. در این موارد تعبیر ایمان به باطل ذکر شده است،
[۲۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۵۸، بیروت، دارالمعرفة، افست: تهران، ناصر خسرو، ۱۴۰۶ ق.
؛ همچنین گاه از اسلام در قرآن به ایمان تعبیر شده است.

۳ - ماهیت ایمان



درباره حقیقت و ماهیت ایمان سه دیدگاه قابل طرح است:

۳.۱ - دیدگاه اشاعره


ایمان نزد اشاعره عبارت از تصدیق قلبی است و عمل دخالتی در مفهوم آن ندارد.
[۳۱] بدوی، عبدالرحمن، مذاهب الاسلامیین، ص۶۲۶، دارالعلم للملائین.
[۳۲] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۰۴-۸۵.
فخر رازی متکلم معروف اشعری می‌گوید: ایمان تصدیق رسول است و تمام آن چیزی که وحی بودن آن ضرورتا معلوم باشد. تفتازانی نیز نظریه خود را چنین بیان می‌کند:
اولا ایمان فعلی قلبی است به دلیل آیات قرآن مانند:
«اُولئِکَ کَتَبَ فی‌ قُلُوبِهِمُ الْایمان‌؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دل‌هایشان نوشته‌»
ثانیا این عمل قلبی تصدیق است زیرا معنای لغوی ایمان غیر از تصدیق نیست و دست کشیدن از معنای لغوی محتاج دلیل است.
ثالثا عمل در معنای ایمان دخالت ندارد چرا که در آیات بسیاری پس از خطاب به مومنان از آنها اعمالی چون روزه، قصاص، ارث و غیره درخواست شده است درحالی که اگر این اعمال در معنای ایمان وارد بود ذکر آنها لازم نبود.
دیدگاه مرجئه، ابوحنیفه و ماتریدیه نیز شبیه نظریه اشاعره است.
[۳۷] جعفریان، رسول، مرجئه، تاریخ و‌ اندیشه، ص۴۱.


۳.۲ - دیدگاه معتزله


مساله ایمان و کفر در اعتقادات معتزله اهمیت خاصی دارد زیرا با سه مساله اصولی این مکتب یعنی «وعد و وعید»، « امر به معروف و نهی از منکر» و «منزلة بین المنزلتین» ارتباط دارد.
معتزلیان بحث ایمان و کفر را تحت عنوان «اسماء و اوصاف شرعی» مطرح نموده و معتقدند
[۳۸] ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۳۰، بیروت: دارالحیل.
[۳۹] ایزوتسو ژاپنی ،توشیهیکو، فهم ایمان در کلام اسلامی، فصل سوم.
[۴۱] همدانی، قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۷۰۱، ۱۳۸۴.
[۴۲] همدانی، قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۷۰۷، ۱۳۸۴.
[۴۳] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین،ص۳۳۲-۳۲۹، ۱۹۶۹.
اسماء و اوصاف بر دو دسته‌اند: لغوی و شرعی. این دو نوع با هم از جهاتی اختلاف دارند از جمله اینکه اسماء لغوی اگر مطلق به کار روند از نظر معنا قیدی نخواهند داشت در حالیکه اسامی شرعی از ابتدا مقیدند همانگونه که ایمان در لغت تصدیقی است که به هر چیزی می‌تواند تعلق گیرد ولی مومن از نظر شرعی فقط آن کسی است که خدا و پیامبران را تصدیق کند. ایمان، کفر و فسق از اسامی شرعی هستند با این تفاوت که ایمان اسم مدح و کفر و فسق اسم ذم هستند.
مکتب اعتزال انسان را موجودی مکلف و وظیفه‌مند می‌داند و معتقد است عقل انسان هم وجود خدا را درک می‌کند و هم شکر او را به عنوان منعم و اطاعت از امر او را به عنوان مولی بر انسان واجب می‌گرداند. اصول واجبات و محرمات شرعی ابتدا به صورت واجبات و محرمات عقلی دریافت می‌شود و آنچه شرع در این باره می‌گوید یا تاکید بر همانهاست و یا تفصیل جزئیات آنها. بنابراین ایمان در درجه اول تبعیت عملی از ایجاب‌های عقلی است و در درجه دوم تبعیت عملی از ایجاب‌های شرعی. بنابراین از نظر معتزله حقیقت ایمان «عمل همراه با معرفت» است؛ عمل به همه وظیفه‌ها و تکلیف‌هایی که ابتدا عقل آنها را بر عهده انسان می‌گذارد و سپس پیامبران آنها را بیان می‌کنند. در نظر معتزله تصدیق وجود خدا، پیامبران، اوامر و نواهی الهی از اساسی‌ترین وظایف انسان است و هنگامی که انسان این وظایف را به جا آورد مومن شناخته می‌شود. به عبارت دیگر ایمان همان مومنانه زیستن است.
[۴۴] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۶۹-۱۵۹.

بر این اساس از دیدگاه مکتب معتزله عمل در معنای ایمان دخالت جدی دارد به گونه‌ای که تارک عمل و مرتکب گناه کبیره از جرگه مومنان خارج و فاسق محسوب می‌شود.

۳.۳ - دیدگاه شیعـــه


اکثریت قریب به اتفاق‌اندیشمندان شیعه معتقدند ماهیت ایمان را معرفت تشکیل می‌دهد
[۴۵] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۳۵-۱۱۹.
شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی،
[۴۷] شیخ طوسی، الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۲۷.
[۴۸] مشکاه الدینی، مهدی، تمهید الاصول، ص۶۴۸.
شهید ثانی،
[۴۹] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حقائق الایمان، ص۸۹.
علامه مجلسی، [[علامه حلی]. ] و صدرالمتالهین که از جمله بزرگ‌ترین متفکران شیعه هستند این نظر را تایید کرده‌اند. شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد می‌نویسد: «هیچ عارف به خدا و رسولی کافر نیست و هیچ جاهل به خدا و رسولی مومن نیست. اگر جایی کفر کسی بر اساس اصولی که داریم معلوم شد خود این به ملازمه نشان می‌دهد که او هرگز معرفت به خدا نداشته است اگرچه به زبان اعتراف به وجود او کرده و اینطور وانمود می‌کرده که عارف به خدا و رسول است.» همچنین صدرالمتالهین دیدگاه خود مبنی بر یکسانی ایمان با علم و تصدیق را با استناد به مبانی زیر اثبات نموده است:
۱. آیاتی که از آنها بر می‌آید محل ایمان قلب است پس ایمان مقوله‌ای غیر جوارحی است.
۲. عطف عمل صالح بر ایمان در بسیاری از آیات نشان دهنده خارج بودن عمل از ماهیت ایمان است.
۳. در برخی آیات، ایمان با معصیت جمع شده‌است. یعنی فاسق و گنه‌کار مومن خوانده شده‌اند و این دلالت بر عدم دخل عمل در ایمان دارد.
۴. از آیه‌ی «لا اکراه فی الدین؛ برمی‌آید که ایمان امری قلبی است و اکراه بردار نیست نه عملی خارجی که بتوان کسی را بدان مجبور نمود.
۵. ایمان در لغت به معنای تصدیق است و اگر در معنای دیگری استعمال شود با عربی بودن قرآن منافات دارد مگر آنکه نقل معنای آن شهرت داشته‌باشد.
۶. تنها علم و تصدیق یقینی است که غیرقابل زوال و تغییر و شایسته ایمان است.
بر همین اساس وی می‌گوید: «در اینجا باید بین سه چیز فرق گذاشت: یکی معارف و دیگری احوال نفسانی و سومی اعمال خارجی. معارف مانند علم به خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، و احوال مانند حالت انقطاع از دنیا و شوائب نفسانی و اعمال هم مانند عبادات و طاعات. در نظر اهل ظاهر معرفت برای عمل است درحالیکه در نظر اهل باطن عمل است که برای معرفت است و عمل فی نفسه ارزشی ندارد و احوال هم که قوه یا عدم‌هایی بی‌ارج هستند. اما این معارف هستند که اموری وجودی بوده از هر تغییر برکنارند پس فایده اصلاح عمل، اصلاح قلب است و فایده اصلاح قلب، انکشاف جلال ذاتی حق تعالی است. خلاصه اصل ایمان به خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همان علم به الهیات است.»
خلاصه آنکه بنابر دیدگاه‌ اندیشمندان و متکلمین شیعه ایمان عبارت است از علم و معرفت به خدا و رسولش و مومن کسی است که عقایدش مطابق با واقع باشد.

۴ - کاهش و افزایش ایمان



دیدگاه اشاعره، معتزله و شیعه در توجیه مقول به تشکیک بودن ایمان از جمله مباحث مهم در باب ایمان است.
ماهیت ایمان در مکتب اشاعره تصدیق خدا و رسول است و چنانکه روشن است تصدیق امری نیست که کاهش یا افزایش یابد. تصدیق به چیزی یا هست و یا نیست.
از سوی دیگر آیات زیادی به وضوح بر زیادی و نقصان ایمان دلالت دارند مانند:
«وَ اِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد»
«وَ ما زادَهُمْ اِلاَّ ایماناً وَ تَسْلیما؛ و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود»
علاوه بر آنکه حکم عقل بر اینکه ایمان علی (علیه‌السّلام) با ایمان یک مسلمان عادی برابر و یکسان نیست امری بدیهی است.
با این وصف اشاعره چاره‌ای جز حل این تعارض نداشتند. ایجی و تفتازانی در پاسخ به این مشکل معتقد شدند
[۶۳] ایجی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۳۷.
به دو گونه می‌توان زیاده و نقصان ایمان و تصدیق را توجیه نمود:
الف) اینکه بگوییم تصدیق از مقوله کیف نفسانی است و کیف نفسانی امری قابل زیاده و نقصان است.
ب) اینکه بگوییم گاهی چیزی را به صورت تفصیلی تصدیق می‌کنیم و گاهی ایمان ما به گونه اجمالی است و هرچه از اجمال به طرف تفصیل پیش برویم ایمان ما کامل‌تر می‌شود.
فخر رازی و غزالی راه حل دیگری را پیشنهاد کردند. بدین صورت که ایمان چیزی است که قوامش تصدیق و گرویدن به حق است ولی کمال آن به اعمال جوانحی (قلبی) یا جوارحی است و چون عمل به کلی از ایمان خارج است می‌تواند منشاء اختلاف در مومنان و درجات ایمان باشد.
به هر حال ایمان امری ذومراتب است لذا اطمینان هم از مراتب ایمان و تصدیق است چنانکه یقین مرتبه عالی آن می‌باشد اما با این فرض که یقین شرط کمال ایمان است نه حصول آن
[۶۶] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۰۸-۱۰۴.
[۶۷] المهدی، احمد ابن یحیی، کتاب القلائد، ص۱۳۳.
معتزله نیز با طرح این نظریه که عمل جزء حقیقت ایمان است و با توجه به اینکه عمل به گونه‌ای است که در مومنان به صورت کاهشی و افزایشی وجود پیدا می‌کند معتقد به تشکیکی بودن ایمان شدند و این امر را به عنوان یکی از امتیازات دیدگاه خود در باب ماهیت ایمان برشمردند چراکه طبق این دیدگاه نیازی به چاره‌جویی برای توجیه نظریه خود در راستای هماهنگی با آیات قرآن نداشتند
[۶۸] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۷۹-۱۷۷.

اما بنا بر نظر متکلمان شیعه چون حقیقت و ماهیت ایمان را معرفت تشکیل می‌دهد و معرفت امری دائرمدار نفی و اثبات است نمی‌توان گفت که ایمان مقول به تشکیک است و از آنجا که همان مشکل‌واره‌ی تعارض این دیدگاه با آیات قرآن به وجود می‌آید‌ اندیشمندان شیعه برای حل آن دو احتمال مطرح نمودند:
۱. مراد از ازدیاد ایمان افزودن بر اصل ایمان نیست بلکه افزایش کمال اضافی بر ایمان است. حقیقت ایمان تغییر نمی‌کند بلکه اضافات خارج از ایمان یعنی اعمال مومنان است که کمی و زیادی دارد.
[۶۹] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حقائق الایمان، ص۱۰۳.

۲. ایمان یک اعتبار شرعی است و اساس آن اذعان و علم است که تحقق این امر در افراد متفاوت خواهد بود یعنی همانگونه که برخی عالم‌تراند و برخی کمتر از عمل برخوردارند ایمان نیز در برخی بیشتر و در برخی کمتر است. بنابراین اختلاف ایمان به سبب اختلاف خصوصیات و ویژگی‌های مومنان است؛ یکی یقین دارد و دیگری اطمینان!
[۷۰] شبّر، سید عبدالله، حق‌الیقین فی معرفة اصول الدین، تهران، ج۲، ص۲۳۱، اعلمی، ۱۳۵۲ شمسی.
[۷۱] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ۱۵۵-۱۵۰.


۵ - اصول ایمان



یکی از مباحث مهم درباره ایمان اصول یا متعلَّق ایمان است. این اصول اشاره به معارفی است که برای تحقق ایمان لازم است؛ معارفی که اگر از آنها کاسته شود ایمان را مختل می‌کند.
مواردی که از دیدگاه قرآن ایمان به آنها ضروری است عبارتند از:

۵.۱ - الله تعالی


خدا مهم‌ترین متعلَّق ایمان در قرآن است. و حتی گاهی از «مؤمنان» خواسته شده به خدا ایمان آورند:
«یا ایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ءامِنوا بِاللَّهِ...؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خدا ایمان (واقعی) بیاورید.»

۵.۲ - معاد و رستاخیز


قرآن پس از توحید، بیشترین اهمیت را به معاد و آخرت داده است به گونه‌ای که در آیات بسیاری به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسئله معاد مطرح شده است.
«لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده‌ است.»

۵.۳ - پیامبران و کتاب‌های آسمانی


اهمیت ایمان به پیامبران به گونه‌ای است که در برخی آیات در پی ایمان به خداوند ذکر شده است
«فَامِنوا بِاللَّهِ و رُسُلِهِ...؛ پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید.»
و نیز:
«والمُؤمِنونَ کُلٌّ ءامَنَ بِاللَّهِ ومَلکَتِهِ وکُتُبِهِ و رُسُلِهِ؛ و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتاب‌ها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند.»

۵.۴ - فرشتگان


در قرآن اعتقاد به فرشتگان در کنار ایمان به خدا و جهان آخرت، لازم شمرده شده است. چنانکه در آیه ۱۷۷ سوره بقره ذکر شد.
از نظر متکلمین اعتقاد به امور مذکور و همه آنچه که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عنوان شریعت آورده است (ما جاء به النبی) متعلَّق ایمان محسوب می‌شوند و عدم پذیرش این امور ایمان شخص را با مشکل مواجه می‌کند.
[۷۶] جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۲۴۶-۲۱۰.


۶ - پانویس


 
۱. ابن فارس، احمد، معجم المقاییس فی اللغه، ج۱، ص۱۳۳، تحقیق شهاب الدین ابوعمرو، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵قمری.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱، «امن».    
۳. مصطفوی، حسن، تهران، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ج۱، ص۱۵۰- ۱۵۱، «امن»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴ش.    
۴. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص۱۰۳- ۱۱۸، قاهرة، دارالکتب المصریة، ۱۳۶۴ ق.
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۳.    
۷. حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.    
۸. نساء/سوره۴، آیه۱۷۳.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۲۰.    
۱۰. حدید/سوره۵۷، آیه۷.    
۱۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱- ۹.    
۱۲. انفال/سوره۸، آیه۲- ۴.    
۱۳. حج/سوره۲۲، آیه۱۹.    
۱۴. روم/سوره۳۰، آیه۱۶.    
۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۱۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۲.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۱۳۶.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.    
۲۰. حج/سوره۲۲، آیه۵۰.    
۲۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۳.    
۲۲. نساء/سوره۴، آیه۱۷۳.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۷- ۸.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۵۸، بیروت، دارالمعرفة، افست: تهران، ناصر خسرو، ۱۴۰۶ ق.
۲۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۲.    
۲۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۲۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص۹۱، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق.    
۲۹. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی‌ تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۹۰.    
۳۰. اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۳۲، ۱۹۶۹میلادی.    
۳۱. بدوی، عبدالرحمن، مذاهب الاسلامیین، ص۶۲۶، دارالعلم للملائین.
۳۲. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۰۴-۸۵.
۳۳. رازی، فخر الدین، المحصل، ص۵۶۷، بیروت، مکتبه الدار التراث.    
۳۴. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۱۵، ص۱۸۱ به بعد، قم، شریف رضی.    
۳۵. مجادله/سوره۵۸، آیه۲۲.    
۳۶. اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ص۲۰۰.    
۳۷. جعفریان، رسول، مرجئه، تاریخ و‌ اندیشه، ص۴۱.
۳۸. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۳۰، بیروت: دارالحیل.
۳۹. ایزوتسو ژاپنی ،توشیهیکو، فهم ایمان در کلام اسلامی، فصل سوم.
۴۰. سید مرتضی، علی بن حسین، الذخیره فی علم الکلام، قم، جامعه مدرسین    .
۴۱. همدانی، قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۷۰۱، ۱۳۸۴.
۴۲. همدانی، قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۷۰۷، ۱۳۸۴.
۴۳. اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین،ص۳۳۲-۳۲۹، ۱۹۶۹.
۴۴. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۶۹-۱۵۹.
۴۵. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۳۵-۱۱۹.
۴۶. سید مرتضی، علی بن حسین، الذخیره فی علم الکلام، ص۵۳۴.    
۴۷. شیخ طوسی، الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۲۷.
۴۸. مشکاه الدینی، مهدی، تمهید الاصول، ص۶۴۸.
۴۹. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حقائق الایمان، ص۸۹.
۵۰. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۲۲۵، باب ۲۴، لبنان، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۵۱. علامه مجلسی، مرآه العقول، ج۷، ص۱۵۱.    
۵۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۲۷، به کوشش حسن‌زاده آملی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ قمری.    
۵۳. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۱۹، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ قمری.    
۵۴. شیخ مفید، اوائل المقالات، فقره ۶۶، ص۸۳.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۵۶. ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۵۰، قم، بیدار.    
۵۷. ملاصدرا، الاسفار الاربعه، ج۶، ص۷، بیروت، دار الاحیا التراث العربی.    
۵۸. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۲    
۵۹. ایجی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۲۲.    
۶۰. انفال/سوره۸، آیه۲.    
۶۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۲.    
۶۲. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۲.    
۶۳. ایجی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۳۷.
۶۴. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم‌ الدین، ج۲، ص۱۸، بیروت، دار الکتب العرب.    
۶۵. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۲.    
۶۶. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۰۸-۱۰۴.
۶۷. المهدی، احمد ابن یحیی، کتاب القلائد، ص۱۳۳.
۶۸. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۱۷۹-۱۷۷.
۶۹. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حقائق الایمان، ص۱۰۳.
۷۰. شبّر، سید عبدالله، حق‌الیقین فی معرفة اصول الدین، تهران، ج۲، ص۲۳۱، اعلمی، ۱۳۵۲ شمسی.
۷۱. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ۱۵۵-۱۵۰.
۷۲. نساء/سوره۴، آیه۱۳۶.    
۷۳. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۷۴. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۷۵. بقره/سوره۲، آیه۲۸۵.    
۷۶. جوادی، محسن، نظریه ایمان، ص۲۴۶-۲۱۰.


۷ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ایمان»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۸/۸.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.